وبلاگ :
سگال
يادداشت :
زندگي همچون امواج دريا گاه مي خروشد گاه آرام است
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
**..,venouse..**
نميدانم اين رودخانه بي پايان مرا تا كجا خواهد كشانيد .....بسان رهگذري مات قلوه سنگهاي كف رودخانه را نظاره مي كنم و حيران از اين همه نفرت كه بر من ميبارد .... خدايا دل من بي كينه است .... و من مسافر شبهاي مهتابم ... آرزو در من خفته است و من شبهاي درازيست كه بيدارم . دلم هوس رفتن نموده است .... من ياد گرفته ام خوبي همانند آب است ...... فرقي هم نمي كند اگر چشمهاي من بيزاري ببينند .... دستهاي من خالي بمانند ....پاهاي من رنجورتر از قبل سايه سبك مرا به اندام بكشند ... و فرقي هم نمي كند اگر هيچ كس مرا نشناسد .....من همان مسافرم با همان كوله بار ! بايد بروم ... نمي دانم به كجا .... فقط ميدانم كه خدايي هست كه در اين نزديكيهاست که بايد پيدايش کنم ...