این لحظه ایست که از خدا خواستم تا در من شعر آفریند
مهربانا خدای من که از من شاعر می آفریند
دریا ، دریا فاصله بین من و تو تا به کی ؟!
منتظر بودن ، رسیدن ،تکامل یافتن تا به کی؟!
زنجیر از زنجیر نخواهم گسست منتظر ماندن تا به کی
صدای باد میوزد واز سوز وسرما مینالد
سکوت لحظه هایم را مدام در هم میشکند
اما خاطرات تو همیشه بمانند یاد خدا همراهمست
یک همراه پر از رنگ خوبی وصداقت
امیدم به اوست، همانگونه که ترا در من آفرید
دانم که خود پر از احساس و زیبائیست
روزی به تو رسم در نگاهت خواهم خواند
چه سخت گذشت بین ما همین فاصله های اسفناک
دریا ؛ دریا فاصله بین من وتو تا به کی؟!